ریگزار عجیب

افزوده شده به کوشش: سولماز احمدی فر

شهر یا استان یا منطقه: -

منبع یا راوی: گردآورنده: مرسده، زیر نظر نویسندگان انتشارات پدیده

کتاب مرجع: فرهنگ افسانه های مردم ایران

صفحه: ۳۳۵ - ۳۳۶

موجود افسانه‌ای: موجود که نه، اما چشمه جادویی وجود دارد

نام قهرمان: زنان ریگزار

جنسیت قهرمان/قهرمانان: انسان

نام ضد قهرمان: -

قصه ریگزار عجیب دارای ویژگی های یک افسانه نیست. این قطعه بیشتر به یک گزارش از دنیای افسانه ای شبیه است. شخصیت ها به صورت عام در آن مطرح می شوند و از آن ها به عنوان زنان و مردان نام برده می شود. در ضمن این «قصه» را باید «اولین قصه فمینیستی» دانست! زیرا در پایان آن می خوانیم که سرزمین مورد نظر امن و آرام و دارای آسایش است چون مردی در آن جا زندگی نمی کند!

در سرزمین مغرب ریگزاری است که در وسط آن شهری قرار دارد، که تمامی اهالی شهر را زن ها تشکیل داده اند و حتی یک مرد هم وجود ندارد. هر گاه مردی به آن سرزمین پا بگذارد، در اثر آب و هوای آن شهر رفته رفته قوای مردی خود را از دست می دهد و کم کم ضعف و سستی بر او غلبه کرده و چیزی نخواهد گذشت که آن شخص می میرد. در کنار آن شهر چشمه عجیبی وجود دارد که وقتی زن ها هوس بچه دار شدن می کنند، در آب آن چشمه فرو می روند و ساعتی در آن می نشینند و بعد از مدتی آثار حاملگی در ایشان پدیدار می شود و در مدت معین دختری به دنیا می آورند. چنانچه اتفاقاً زنی پسر بزاید، چیزی نمی گذرد که نوزاد کم کم ضعیف می شود و می میرد.تمام زن هایی که در آن سرزمین زندگی می کنند، به قدری خوشگل و خوش قد و بالا هستند که در هیچ کشوری نظیر آنها پیدا نمی شود. این زنان همیشه از جنس مرد گریزانند و هرگاه یکی از آن ها به دیار دیگری سفر کند، تا مدتی احساسات ندارد ولی پس از مدتی کم کم به هیجان می آید و طالب شوهر کردن خواهد شد و همانند زنان معمولی می گردد. زن های آن دیار به تمام کارهای سنگینی که در سایر کشورها بر عهده مردان می باشد، آشنا هستند و بدون کمترین ناراحتی آن ها را انجام می دهند. هرگاه چیزی به دست آورند به تساوی مابین خودشان قسمت می کنند و همه به یک نسبت از آن مال سهم بر می دارند. هیچ وقت بزرگی و کوچکی و جنگ و جدال در آن سرزمین معنا و مفهوم ندارد. حرص و طمع برای جمع کردن مال و ذخیره و احتکار مواد خوراکی در بین ایشان مرسوم نیست. کسی دزدی و جیب بری در آن دیار بلد نیست و هیچ کس چشم طمع به مال دیگری ندارد. از رقابت و چشم و هم چشمی که در سایر کشورها بین زنان رواج کامل دارد، در آنجا خبری نیست و کسی با کسی حسادت نمی کند. خلاصه آنکه سرزمین امن و آسایش و بی آزاری آنجاست. چون مرد در آن دیار وجود ندارد.

Previous
Previous

پادشاه و سه دخترش (1)

Next
Next

پادشاه ظالم که رعیت او را از سلطنت برکنار کرد